Visits: 10
اقتصاد۲۴- حسامالدین علامه؛ سرپرست دبیرخانه شورای ملی سالمندان به تازگی اعلام کرد که براساس آمار سال ۱۴۰۰، تعداد سالمندان کل کشور ۸ میلیون و ۸۶۳ هزار نفر (۱۰.۴۳ درصد کل جمعیت) است که از این تعداد، ۴ میلیون و ۲۶۸ هزار نفر، مرد و ۴ میلیون و ۵۹۵ هزار نفر، زن هستند. طبق گفته علامه، استان تهران با یک میلیون و ۷۰۵ هزار نفر، استان خراسانرضوی با ۶۵۸ هزار نفر، استان اصفهان با ۶۴۲ هزار نفر و استان فارس با ۵۴۹ هزار سالمند، پیرترین استانها بابت جمعیت سالمند ساکن در استان هستند، اما استان گیلان با ۱۵.۱۹ درصد، استان مازندران با ۱۳.۲۶ درصد، استان تهران با ۱۲.۰۶ درصد و استان اصفهان با ۱۱.۹۱ درصد جمعیت سالمند به ازای کل جمعیت استان، سالمندترین استانهای کشور به شمار میروند.
شهرداری تهران هم در برآوردی که در سال ۱۴۰۲ انجام داده، اعلام کرده که ۱۱ الی ۱۳ درصد جمعیت پایتخت، سالمند هستند، اما در برخی مناطق، تعداد جمعیت سالمندان به ۱۶ الی ۱۸ درصد هم میرسد. طبق این برآورد، مناطق یک، ۳ و ۶ با نرخ ۱۶ الی ۱۸ درصدی و مناطق ۱۹، ۲۱ و ۲۲ با نرخ ۱۱ الی ۱۳ درصدی، بیشترین جمعیت سالمند شهر تهران را دارند و در فاصله سالهای ۱۴۳۵ تا ۱۴۴۵ نرخ جمعیت سالمندان تهرانی به ۳۳ درصد خواهد رسید.
کارشناسان حوزه جمعیت این استدلال را دارند که دولتها از دهه ۱۳۶۰، باید مانند کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه، زیرساختهای رفاهی، حمایتی، درمانی و اقتصادی برای ایام سالمندی زوجهای جوان پیشبینی میکردند تا از «بحران سالمندی» در دهه اول قرن ۱۵ شمسی پیشگیری کنند؛ بیمه پایه و تکمیلی، مستمری، مسکن، متخصص طب سالمندی، خدمات پیشگیری برای کاهش بار بیماریهای دوره سالمندی، منابعی برای پوشش هزینههای درمان بیماریهای ایام سالمندی، آموزش پرستار و مراقب برای سالمندان مجرد، افزایش تعداد آسایشگاههای سالمندان، پرداخت یارانه ویژه به خانوادههای دارای سالمند، امکانات رفاهی برای ارتقای کیفیت زندگی و «بهزیستی» سالمندان، مناسبسازی اماکن عمومی و شهری و روستایی.. اینها، مهمترین خدماتی است که باید از دهه ۱۳۶۰ در اولویت سیاستگذاریهای دولتها قرار میگرفت تا بعد از ۴ دهه، به کمیت متناسب با تعداد جمعیت هدف برسد که حالا، فراگیری این خدمات در مقابل تعداد سالمندان کشور در حد هیچ است و به همین دلیل، ابتلای ایران به پدیده «بحران سالمندی» اجتنابناپذیر خواهد بود.
به زعم کارشناسان جمعیت، امروز و برخلاف شعارهایی که دولتها درباره «ضرورت تکریم سالمندان» سر میدهند، خدمات حیاتی مورد نیاز جمعیت سالمند کشور، تناسبی با نرخ رشد این جمعیت نداشته و طی دو دهه اخیر، مجموع پاسخگویی دولتها به نیازهای سالمندان از صدور کارت بلیت مترو و اتوبوس رایگان یا نامگذاری یک میدان و کوچه و خیابان به اسم «سالمندان» فراتر نرفته و اگر فرد سالمند، در دوره جوانی خود شاغل نبوده یا در زمان اشتغال، تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی نبوده که امروز حقوق بازنشستگی دریافت کند و استقلال مالی مکفی داشته باشد یا در آن حد، مکنت نداشته که از ثمر اموال خود برای دوره کهولت بهره ببرد، به زیر خط فقر سقوط میکند. علاوه بر اینکه به دلیل فقدان ساختارهای رفاهی و حمایتی و درمانی، باقی عمر خود را در انزوای تحمیلی و با اختلالات روانی متعدد به دلیل از کارافتادگی و طرد اجتماعی سپری خواهد کرد.
نتایج مطالعاتی که طی دهه اخیر توسط کارشناسان حوزه اجتماعی انجام شده نشان میدهد که زندگی سالمندان ایران، کیفیت مطلوبی نداشته و در سالهای پیش رو هم به دلیل فقدان برنامهریزیهای بلندمدت در چشمانداز سیاستگذاریها، به مراتب بدتر خواهد شد.
طبق نتایج مطالعهای که سارا امامقلیپور؛ استاد گروه مدیریت و اقتصاد سلامت دانشگاه علوم پزشکی تهران در پایان سال ۱۴۰۰ و با عنوان «ارزیابی سطح رفاه سالمندان در استانهای ایران بر اساس شاخصهای توسعه از دیدگاه اسلام» و با استناد به نتایج سرشماری سال ۱۳۹۵ انجام داده، با وجود آنکه نرخ رشد جمعیت بالای ۶۵ سال در ایران در فاصله سالهای ۱۳۶۶ تا ۱۳۹۶، بیش از ۲ برابر متوسط جهانی بوده و از ۳.۱۱ درصد در سال ۱۳۶۶ به ۶.۱۸ درصد در سال ۱۳۹۶ رسیده، شرایط ۳۲ درصد استانهای کشور برای سالمندان، نامناسب بوده، شرایط ۵۸ درصد استانها برای فرد سالمند مناسب نبوده و فقط در ۱۰درصد استانهای کشور، وضعیت سالمندان، مناسب ارزیابی شده علاوه بر اینکه استانهای سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد و هرمزگان، نامناسبترین شرایط و استانهای تهران، گیلان و البرز، بهترین شرایط را برای سالمندان داشتند.
در این مطالعه ۱۰ شاخص برای سنجش وضعیت استان محل سکونت سالمند مورد بررسی قرار گرفته که بر اساس نتایج به دست آمده، استان بوشهر بابت تعداد سالمندان دارای منزل شخصی و با شاخص ۰.۹۸ درصد، بهترین وضعیت و استان البرز با شاخص ۰.۸۰ درصد، بدترین وضعیت را داشته در حالی که در هیچ یک از ۳۱ استان کشور، شاخص مالکیت منزل شخصی سالمندان به یک درصد هم نرسیده است.
«درصد مواجهه با هزینههای کمرشکن سلامت» شاخص دیگری بوده که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته که فقط ۰.۹۱ درصد سالمندان استان خراسان جنوبی با هزینههای کمرشکن سلامت مواجه بودهاند در حالی که استان هرمزگان بابت این شاخص، بدترین وضعیت را در کل کشور داشته و ۱۱.۱۵ درصد سالمندان این استان، زیر بار هزینههای کمرشکن سلامت قرار داشتند.
«درصد سالمندان در خانوادههای دو نفره و بیشتر»، شاخص دیگری بوده که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته و بهترین وضعیت، مربوط به استان کهگیلویه و بویر احمد بوده که ۹۰.۷۹ درصد سالمندان این استان در خانوادههای دو نفره و بیشتر زندگی میکردند، اما بدترین وضعیت بابت این شاخص مربوط به استان خراسان جنوبی بوده که ۸۰.۰۲ درصد سالمندان این استان گفتهاند با خانواده دو نفره یا بیشتر زندگی میکنند که البته پژوهشگر در نتیجهگیری مطالعه خود، از اینکه بالای ۸۰ درصد سالمندان کشور در جمع اعضای خانواده و در کنار وابستگان خود به سر میبرند ابراز خرسندی کرده و آن را نشانهای از برقراری پیوستگی خانوادهها حتی در دوران گذار اجتماعی و موثر در ارتقای سلامت روان سالمند دانسته است.
«تعداد سالمندان فاقد بیمه» شاخص دیگر این مطالعه است که استان کهگیلویه و بویر احمد با نرخ ۳۰.۹۰ درصد، بدترین وضعیت و استان ایلام با نرخ ۲.۹۱ درصد، بهترین وضعیت را بین استانهای کشور داشتند. «با سوادی سالمندان» شاخص دیگر این مطالعه است که به استناد سرشماری سال ۱۳۹۵، بیشترین تعداد سالمندان باسواد با نرخ ۷۱.۴۸ درصد در استان تهران و کمترین تعداد با نرخ ۲۰.۴۲ درصد در استان سیستان و بلوچستان بودهاند. همچنین استان تهران با ۵.۳۶ درصد سالمندان دارای تحصیلات دانشگاهی، بهترین وضعیت و استان ایلام با ۰.۲۹ درصد، بدترین وضعیت را بین استانهای کشور داشتهاند. شاخص دیگر در این مطالعه، «نسبت حمایت از والدین» (به ازای هر ۱۰۰ نفر جمعیت ۱۵ تا ۶۴ ساله، ۷ نفر سالمند بالای ۸۵ سال و نیازمند مراقبت) است که استان خراسان جنوبی با ۷.۲۷ درصد، بدترین وضعیت و استان البرز با ۲.۹۶ درصد، بهترین وضعیت را بابت این شاخص داشتهاند.
در شاخص «تعداد سالمندان بالای ۶۵ سال حقوقبگیر» هم استان تهران با نرخ ۷۲.۷۰ درصد، بهترین وضعیت و استان خراسان جنوبی با ۲۵.۲۳ درصد بدترین وضعیت را در کشور داشتهاند در حالی که نتایج این مطالعه نشان میدهد که حداقل نیمی از سالمندان کشور، حقوق یا مستمری بازنشستگی دریافت نمیکنند و فاقد استقلال مالی هستند. همچنین در شاخص «درصد سالمندان با درآمد کمتر از درآمد میانه کشور» وضعیت استان سیستان و بلوچستان با نرخ ۹۵.۱۰ درصد و استان مازندران با نرخ ۵۷.۲۰ درصد به ترتیب، بدترین و بهترین در کشور بوده در حالی که پژوهشگر تاکید دارد در تمام استانها بهطور میانگین بیش از ۵۰ درصد سالمندان دارای درآمد کمتر از میانه درآمد کشور هستند. «تعداد سالمندان بیکار» شاخص دیگر در این مطالعه است که از این بابت هم استانهای سیستان و بلوچستان، یزد و گیلان با نرخ ۰.۰۹ درصد و استانهای البرز، قزوین، سمنان، تهران، خراسان جنوبی و هرمزگان با نرخ ۰.۰۱ درصد به ترتیب بدترین و بهترین وضعیت را داشتهاند.
از دیگر نتایجی که تنزل کیفیت زندگی سالمندان کشور طی دهه اخیر را تایید میکند، گزارشهای ادواری کمیته امداد درباره تعداد سالمندان تحت پوشش این نهاد حمایتی در سالهای ۱۳۹۴، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۲ است. سال ۱۳۹۴ تعداد سالمندان تحت پوشش کمیته امداد، یک میلیون و ۴۴۲ هزار و ۵۵۱ نفر و معادل ۲۵ درصد جمعیت ۵ میلیون و ۷۷۰ هزار نفری سالمندان کشور بوده و سال ۱۳۹۸ تعداد جمعیت بالای ۶۰ سال تحت پوشش، به یک میلیون و ۶۴۳ هزار و ۳۰۱ نفر (معادل ۲۲ درصد جمعیت سالمندان کشور) افزایش یافته است.
در این سال، طبق گفته مدیرکل حمایتهای اجتماعی کمیته امداد، ۹۷۶ هزار و ۳۵۵ سالمند و معادل ۶۰ درصد سالمندان تحت پوشش کمیته امداد، ساکن روستاها و ۶۲ درصد و معادل یک میلیون و ۲۳ هزار و ۶۲۳ نفر، در گروه سنی ۶۰ تا ۷۴ساله و دارای توانایی جسمانی بودهاند.
بیشتر بخوانید: نشانههای افسردگی در سالمندان چیست؟
طبق آخرین آمار کمیته امداد، در سال ۱۴۰۲ تعداد سالمندان تحت پوشش کمیته امداد، یک میلیون و ۶۳۰ هزار نفر اعلام شده که از این تعداد ۹۷۳ هزار نفر ساکن روستاها؛ ۶۵۷ هزار نفر ساکن شهرها و یک میلیون و ۳۴ هزار نفر، در سن ۶۰ تا ۷۴ سال و همچنین حدود ۶۳ درصد و معادل یک میلیون و ۳۲ هزار نفر از سالمندان تحت پوشش، زن و ۵۹۷ هزار نفر، مرد هستند.
«تحت پوشش» در فهرست واژگان کمیته امداد به معنای دریافت مستمری است. در حال حاضر رقم مستمری یک فرد تحت پوشش (صرف نظر از اینکه سالمند یا جوان باشد) حدود ۷۵۰ هزار تومان است که با تجمیع یارانه معیشتی، این رقم به کمی بیش از یک میلیون تومان در ماه میرسد که معادل کمتر از یک دلار در روز و طبق تعریف بانک جهانی، مساوی با فقر مطلق است. سالمندانی که تحت پوشش کمیته امداد قرار میگیرند، در دوره جوانی و اشتغال، تحت پوشش بیمه نبودهاند، مکنتی نداشتند و از حمایتی هم برخوردار نشدند تا که در روزگار پیری، به جمع مستمریبگیران این نهاد حمایتی پیوستهاند. نکته مهم در آمار کمیته امداد، تعداد قابل توجه زنان سالمندی است که به دلیل تنگدستی به مددجوی کمیته امداد تبدیل شدهاند و همچنین این اعداد نشان میدهد که نه تنها تشدید فقر و مشکلات معیشتی در سالمندانی که دچار از کارافتادگی نبودهاند هم، بر کیفیت زندگی این گروه سنی تاثیرات گستردهای گذاشته تا حدی که ایشان را به ورطه «نیازمندی» سوق داده، ناتوانی مالی سالمندان در روستاها هم طی سالهای اخیر شدت بیشتری پیدا کرده است. علاوه بر این، ناتوانی مالی سالمندان تحت پوشش کمیته امداد به دلیل رقم پایین مستمریها و حمایتهای ناچیز دولتها، این گروه سنی را با مشکلات متعددی از جمله سوءتغذیه (به دلیل ناممکن بودن تهیه مواد غذایی مفید، اما گران قیمت) گوشهگیری و دوری از اجتماع (به دلیل ناممکن بودن پرداخت هزینه اوقات فراغت و تفریحاتی همچون سفر و همچنین فراهم نشدن امکانات رایگان برای توانبخشی و گذران فراغت) ابتلا به اختلالات روانی برخاسته از فقر و انزوای اجتماعی (به دلیل وابستگی مالی به فرزندان، خانواده، اطرافیان و دولت) مواجه میکند که تاثیر مستقیم بر «بهزیستی» این تعداد از سالمندان کشور خواهد داشت.
طبق آخرین گزارش وزارت بهداشت، با وجود پوشش ۹۴ درصدی بیمه پایه در جمعیت سالمندان کشور، فقط حدود ۳۱درصد از جمعیت سالمند بیمه تکمیلی دارند در حالی که طبق برآورد کارشناسان حوزه سلامت و به دلیل فراهم نشدن امکانات درمانی رایگان برای این گروه سنی، حدود ۱۴ درصد از درآمد سالانه یک فرد سالمند برای درمان صرف میشود و هزینههای بیماری و به خصوص بستری در دوره سالمندی، دو الی چهار برابر بیشتر از ایام میانسالی و جوانی است.
وضعیت خدمات توانبخشی و توانمندسازی سالمندان که از وظایف سازمان بهزیستی کشور است هم، شرایط بهتر و قابل قبولتری ندارد. طبق اعلام اداره کل بهزیستی استان تهران، در حال حاضر ۴۳۰۰ سالمند در ۷۰ مراکز شبانهروزی این سازمان حمایتی نگهداری میشوند، اما در مقابل ۷۰ مرکز شبانه روزی در استانی که رتبه اول جمعیت سالمند کشور را دارد، فقط ۷ مرکز خدمات روزانه برای سالمندان داریم؛ مراکز خدمات روزانه، مراکزی برای سالمندان ساکن خانه است که در ساعات روز به این مراکز مراجعه کرده و خدمات ساده توانبخشی و تفریحی و توانمندسازی دریافت کنند.
تعداد ناکافی مراکز توانبخشی روزانه در کل کشور، مصداق دیگری از کمکاری سنواتی دولتها در توجه به «بهزیستی» سالمندان است علاوه بر اینکه حتی خدمات مراقبت در منزل برای سالمندان هم کیفیت نازلی دارد. سال گذشته قرار بود مرکزی در آسایشگاه کهریزک برای اعزام مراقب به منزل سالمندان راهاندازی شود تا خانوادههای دارای فرد سالمند که نیازمند دریافت کمک از یک مراقب همراه شبانه روزی یا روزانه هستند، به جای سرگردانی و توسل به شرکتهای خصوصی اعزام پرستار و بهیار یا سامانههای اعزام خدمتکار و نظافتچی منزل، به یک مرکز دارای صلاحیت مراجعه کرده و در قبال پرداخت هزینهای که هیچ هم ارزان نیست، خدمات استاندارد مراقبت در منزل دریافت کنند و حتی سالمند تنها و مجرد هم بتواند برای بسیاری از امور شخصی خود از جمله خرید کالای اساسی و مایحتاج روزانه، رفت و آمد به مطب پزشک و بیمارستان یا حتی تردد در سطح شهر و اماکن عمومی، از مراقبان این مرکز کمک بگیرد. امروز وقتی در فضای وب، عنوان «مراقبت از سالمند» را جستوجو میکنید، صفحات بسیاری باز میشود و کارفرمای همه مراکز هم مدعی ارایه خدمات تخصصی توسط مراقبان آموزش دیده هستند ولی واقعیت این است که نه تنها در کل کشور هیچ مرکزی برای آموزش پرستار و بهیار و مراقب سالمند نداریم، افراد اعزام شده، جوانان جویای کار هستند که هیچ آموزشی در زمینه مراقبت از سالمند ندیدهاند و به علت همین ناآگاهی، نه تنها رفتار با فرد سالمند را بلد نیستند، گزارشهای متعددی هم تا امروز درباره سالمندآزاری، سرقت یا مفاسد اخلاقی افراد اعزام شده منتشر شده است.
مجموع این کمبودها، نشان میدهد که وضعیتی که امروز به عنوان «بحران سالمندی» مورد هشدار کارشناسان حوزه سلامت و رفاه اجتماعی قرار گرفته، هیچ شباهتی به «غافلگیری» ندارد، چون اسناد و قوانینی که از دو دهه قبل در قوه مقننه و مجریه تدوین و تصویب شد، چشمانداز روشنی از افزایش جمعیت سالمندان کشور در دهه اول قرن ۱۵ شمسی ترسیم میکرد. علاوه بر سرشماریهای مرکز آمار ایران که مبنای سیاستهای جمعیتی کشور است، سند ملی سالمندی، قانون حمایت از افراد دارای معلولیت، برنامههای سوم، چهارم، پنجم و ششم توسعه ازجمله قوانینی هستند که حمایت اجتماعی و اقتصادی از جمعیت بالای ۶۵ سال کشور را مورد تاکید قرار دادهاند و برای دولتها تکالیفی در قبال این قشر تعیین کردهاند. بین این مجموعه قوانین، سند ملی سالمندان که ابتدای سال ۱۴۰۰ به تصویب و ابلاغ نهایی رسید، با محوریت ارتقای سطح فرهنگی جامعه در خصوص پدیده سالمندی، توانمندسازی سالمندان، حفظ و ارتقای سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی سالمندان، تقویت حمایتهای اجتماعی برای ارتقای سرمایه اجتماعی، توسعه زیرساختهای موردنیاز در امور سالمندی و تأمین منابع مالی پایدار برای نظام حمایتی از سالمندان، تکالیف صریحتری برای دولتها تعیین کرده است.
با وجود این مجموعه مفصل که به نظر میرسد صرفا نوشتههای کاغذی برای تکمیل کارنامه دولتها بوده، کارشناسان میگویند وضعیت سالمندان کشور در دومین سال از دهه ۱۴۰۰، به مراتب بدتر از سالهایی است که دولت تکلیف قانونی و صریحی درباره این قشر از جمعیت کشور نداشت و تنها عنوانی که برای وضعیت امروز میتوان به کار برد، بیتوجهی به حق شهروندی و انسانی سالمندان کشور است؛ جمعیتی که در ایام جوانی به رونق تولید و باروری کشور کمک کردند و حالا در سنین کهولت، تاریخ مصرفشان به پایان رسیده و از دایره نگاه دولتها حذف شدهاند.